گلبرگ نرم و نازک من محمد صدرای جاننور چشمم چند ماه سختی که گذشت بودن تو به من جان میدادبا خنده ات اشک هایم را پاک میکردیبا نگاهت دلم را تسکین میدادیآخ که چقدر بودنت خوب بوده و هست پسر احساسی منبمان برایم که دلگرمی من همیشه بودی و هستی و خواهی بود.روزهای سخت را با هم میگذرانیم پشت به پشت هم با توکل به آفریدگارمان... نوشته شده در پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲ساعت 1:1 توسط خدا حافظ رفیق| یه روز پاییزی...
ما را در سایت یه روز پاییزی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : silent-letter بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 14:35